Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-05-04@23:46:48 GMT

چطور توپ فوتبال، در چاه نفت غرق شد؟

تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۶۰۷۰۸

چطور توپ فوتبال، در چاه نفت غرق شد؟

منچسترسیتی که پنج مرتبه طی شش سال اخیر قهرمان لیگ برتر شده، بالاخره توانست بر قله‌ی فوتبال اروپا بایستد. این باشگاه با سرمایه‌های خاندان سلطنتی ابوظبی اداره می‌شود. برای رقابت با سیتی، سعودی‌ها نیوکاسل را خریدند و قطری‌ها سراغ پاری‌ سن ژرمن رفتند. سرمایه‌گذاری‌هایی که همگی بعد از ساعتِ صفر تلاقی نفت و فوتبال، یعنی روز اول ژوئن 2003 رخ دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

طرفداری | موضوع باشگاه‌های مطرح که از سرمایه‌گذارانی از خلیج فارس سود می‌برند، حالا داغ‌تر از همیشه است. مسئله‌ای که فوتبال را دستخوش تغییراتی بنیادین کرده است. اعضای خاندان‌هایی تغییرناپذیر و بسیار ثروتمند که برای کسب درآمد و شهرت بیشتر، سراغ فوتبال آمده‌اند. چطور این ورزش که ارتباطی تنگاتنگ با قشر کارگر و فقیر داشته است، توانست با دوپینگ نفتی، به یک صنعت میلیارد دلاری تبدیل شود و آیا هیچ کاری برای بازگرداندن این آسیب، می‌توان انجام داد؟ 

وبسایت jacobin گفتگویی مفصل با جاناتان ویلسون، نویسنده‌ی مشهور فوتبال در این خصوص انجام داد. بخش‌هایی از این مصاحبه‌ را در ادامه خواهید خواند:

میزبان قطر در جام جهانی

سؤال بزرگی است. چیزی که می‌دانیم این است که از جمع 22 عضو کمیته اجرایی فیفا که تصمیم به اعطای میزبانی به قطر گرفتند، 16 نفر به فساد متهم شدند یا اتهاماتی واضح در خصوصشان مطرح شده است. فکر نمی‌کنم مدرکی به طور مستقیم پای قطر و روسیه را به مسئله باز کند؛ اما به طور مشخص تصمیم‌گیرندگان دراین‌خصوص زیر سؤال هستند. سال 2015، بازداشت‌های گسترده‌ای در زوریخ صورت گرفت و FBI هم درگیر شد. این یکی از مشکلات فساد در فوتبال است: مسئله فرامرزی می‌شود. سخت بتوان کسی را پیدا کرد که توانایی اعمال قانون را دراین‌خصوص داشته باشد. ازآنجاکه مبالغ جابه‌جاشده، به دلار بودند، دولت آمریکا حق دخالت برای خود قائل شد. شاید اتفاقی نباشد که جام جهانی بعدی قرار است در آمریکا به همراه دو کشور مکزیک و کانادا برگزار شود.

سپ پلاتر

با جریانی که سال 2015 اتفاق افتاد، سپ پلاتر سقوط کرد و راحت است که فکر کنیم تمام فساد فیفا در او خلاصه می‌شد. مهم است که بدانیم حتی او هم به فساد محکوم نشد و جرمش در پایان، پرداخت دستمزدها و درنظرگرفتن مخارج بالا برای خودش بود. نقش او در دهه‌ی هفتاد بسیار جالب‌توجه است؛ بلاترِ جوان با کمک ژائو هاولانژ، باعث کنار زده شدن سر استنلی روس (رئیس انگلیسی فیفا) در انتخابات سال 1974 شدند. به این شکل، فوتبال بیشتر به سمت صنعتی‌شدن پیش رفت و فساد هم در دنباله‌ی آن آمد. باید بگویم که فکر می‌کنم در عمق جان، بلاتر به فوتبال عشق می‌ورزید. او کشیش فوتبال بود و باور داشت باید به‌خاطر اعطای میزبانی جام جهانی 2010 به آفریقای جنوبی، باید جایزه صلح نوبل به فیفا داده شود

فکر نمی‌کنم جام جهانی فوق‌العاده‌ای بود؛ ولی ایده‌ای خیرخواهانه پشت آن بود. بلاتر واقع‌گرا بود. فکر نمی‌کرد بتوان شرکت‌های بزرگ را -بدون اینکه نیاز باشد به هیچ قدرتی پاسخ دهند- به فوتبال آورد، بدون اینکه کمی فساد هم از راه بیاید. بلاتر، تنها جاهایی با فساد برخورد می‌کرد که برایش به لحاظ سیاسی خوب بود. مثلاً در خصوص محمد بن همام که در انتخابات ریاست فیفای سال 2011 مقابلش ایستاده بود. او ثابت کرد که بن همام به اتحادیه فوتبال کشورهای کارائیب رشوه داده و او را کنار زد. او فساد را نابود نمی‌کرد؛ بلکه به نفع خود از آن استفاده می‌کرد. اینکه این باعث می‌شود او فرد فاسدی باشد یا نه، مسئله‌ی دیگری است. بااین‌حال وقتی مسئله‌ی بازداشت‌های زوریخ 2015 پیش آمد و پای FBI به مسئله باز شد، او و جانشین احتمالی‌اش پلاتینی هدف قرار گرفتند. 

میشل پلاتینی به طور مستقیم با نماینده‌های قطری سروکار داشت. این‌طور بود که اگر او و دو نماینده دیگر به آمریکا رأی می‌دادند، آنها میزبان جام جهانی 2022 می‌شد. 9 روز قبل از رأی‌گیری، پلاتینی در کاخ الیزه با نیکولا سارکوزی، رئیس‌جمهور وقت فرانسه و پسرِ امیر قطر دیدار کرد، کسی که حالا امیر قطر به شمار می‌رود. بعد از جلسه، رأی یوفا به قطر تغییر کرد. همین‌طور سفارش سنگینی از دولت قطر برای خرید جت‌های جنگی فرانسوی داده شد

در پایان، چیزی که باعث کنار رفتن بلاتر و پلاتینی شد، یک پرداختی به مبلغ دو میلیون فرانک سوئیس بود که غیرقانونی تشخیص داده شد. مدارک چندان محکم نبودند و آن دو امسال از اتهامات مبرا شدند. بااین‌حال پرونده کافی بود تا پلاتینی برای همیشه فکرِ رسیدن به رأس هرم فوتبال را فراموش کند. جیانی اینفانتینو جای او را گرفت که یک سری کمیته‌های انضباطی و اخلاقی را تعطیل کرد. او رابطه خوبی با رهبرانی مانند ولادیمیر پوتین و محمد بن سلمان دارد و همینک در قطر زندگی می‌کند که مسئله‌ی جالب‌توجهی است. 

میزبان جام جهانی 2006

بلاتر می‌خواست سال 2006 میزبانی به آفریقای جنوبی برسد؛ اما اتفاقات مشکوکی این بین رخ داد. نماینده نیوزیلند که می‌خواست به آفریقای جنوبی رأی بدهد، شب قبل از رأی‌گیری ناپدید شد و بعد به نیوزیلند برگشت. هیچ‌وقت دلیل این مسئله مشخص نشد. اگر می‌ماند، آرا 12-12 می‌شد و بلاتر می‌توانست با رأی به آفریقای جنوبی، حرف آخر را بزند. به‌جای آن، آلمان در رأی‌گیری 12-11 برنده شد. مسئله هیچ‌وقت درست مورد بازرسی قرار نگرفت. 

ارقام نقل و انتقالاتی لیگ برتر انگلیس

وقتی سیلویو برلوسکونی سال 1986 میلان را خرید، باشگاه در خطر ورشکستگی بود. او از این مسئله محبوبیت به دست آورد و دوران سیاسی خود را بر همین مبنا آغاز کرد. فصل 88-1987 ناپولی قهرمان ایتالیا در اولین مرحله‌ی مسابقات اروپایی با رئال‌مادرید روبرو شد. آن زمان مسابقات تک حذفی بود. برلوسکونی گفت این مسئله جنون‌آمیز است؛ چون وقتی دو مارکت بزرگ پخش تلویزیونی در ایتالیا و اسپانیا را دارید و دور اول با هم بازی می‌کنند؛ هرکدام ببازد، درآمد بسیاری را از دست می‌دهد. او گفت این‌طور برنامه‌ریزی مسابقات دیوانه‌وار است. 

برلوسکونی نمی‌خواست تیمش قهرمان ایتالیا شود و دور اول مسابقات اروپایی، با قهرمان اسپانیا یا آلمان بازی کند. او رهبرِ جریانی بود که لیگ قهرمانان اروپا از پسِ آن آمد. اولین فصل لیگ قهرمانان جدید، مصادف با فصل اول لیگ برتر انگلستان هم شد. 

دهه‌ی هشتاد میلادی، دیدگاه غالب این بود که پتانسیل فوتبال آن‌طور که باید و شاید در حوزه‌ی تجاری مورد بهره‌برداری قرار نگرفته است. در مورد انگلستان به طور بخصوص، باشگاه‌های انگلیسی از مسابقات اروپایی محروم شده بودند که این واکنشی به مرگ 39 هوادار یوونتوس در ورزشگاه هیسل و بازی با لیورپول بود. باشگاه‌های انگلیسی پنج سال از اروپا محروم شدند و این‌طور سود مسابقات اروپایی کاهش یافت. بحرانی مالی جهان را دربرگرفته بود و تلاش برای کسب درآمد بیشتر از قراردادهای تلویزیونی هم چندان موفقیت‌آمیز نبود. 

حالا بنا بر هر معیاری، لیگ برتر بهتر از هر لیگی در جهان مدیریت می‌شود. به شکلی که سی‌سال بعد به طور کامل به لحاظ مالی، تمام لیگ‌های دیگر را پشت سر گذاشته است. 

نقش خرید چلسی توسط رومن آبراموویچ

نقشی مهم داشت؛ چون پیش از آبراموویچ، باید در زمین موفق عمل می‌کردید تا درآمد کسب کنید. وقتی درآمد بیشتر داشته باشید، بازیکنان بهتری می‌خرید و مربیان بهتری استخدام می‌کنید. این‌طور شانس خوبی وجود دارد که درآمد بیشتری در ادامه کسب کنید و به موفقیت بیشتری برسید. این قاعده از روزهای اول فوتبال در انگلستان صدق می‌کرد. این بین همین‌طور چهار درصد مالیات بر باشگاه‌های وضع شده بود که بین 92 باشگاه چهار سطح لیگ (تیم‌های حرفه‌ای) صدق می‌کرد. همین‌طور 25 درصد از فروش بلیت در هر مسابقه، به تیم مهمان می‌رسید. به‌این‌ترتیب حتی اگر ورزشگاه بزرگ‌تری داشتید، این نمی‌توانست مزیت زیادی برای شما در کل ایجاد کند (چون درآمد تقسیم می‌شد). 

وقتی گروهی از نخبه‌های ثابت و همیشگی داشته باشید، انقلابِ حق پخش‌های تلویزیونی هم به راه می‌افتد. عنوانِ سوپر کلاب (ابرباشگاه) که حالا خیلی راحت به بسیاری باشگاه‌ها اطلاق می‌شود، اولین مرتبه دهه 70 پیدایش شد. با شروع پخش Match of the Day در BBC در سال 1964 این تصور به وجود آمد که بازارِ فوتبال در حال تغییر است. ممکن بود طرفدار منچستریونایتد باشید و بدون اینکه نزدیک به اولدترافورد زندگی کنید، شنبه‌شب‌ها مسابقات را از تلویزیون تماشا کنید. 

شاخص‌ها دگرگون شد. سال 1981، مدیران فوتبال در انگلستان طرحی که به‌موجب آن بخشی از محل بلیت‌فروشی به تیم رقیب داده می‌شد را ملغی کردند. این اجازه می‌داد باشگاه‌ها بزرگ‌تر شوند - چیزی که در ادامه منجر به ساخت لیگ برتر شد. حتی در دهه‌ی اول لیگ برتر، همچنان باید برنده می‌شدند که درآمد به دست بیاورید. 

آبراموویچ آمد و بعد دیگر ثروت باشگاه مشروط به عملکرد آن نبود. موفقیت و ثروت از هم منفک شدند: می‌توانستید ثروتمند باشید، فقط چون یک مالک پولدار باشگاه را خریده بودید. البته در گذشته گاهی با مالکان بومی هم چنین اتفاقی می‌افتاد. مثل جان واکر که پول زیادی وارد باشگاه محبوب خود بلکبرن کرد و باعث شد سال 1995 آنها قهرمان لیگ شوند. بااین‌حال، ارقام در آن زمان بسیار کوچک‌تر از زمانی بود که آبراموویچ وارد شد. در تابستانی که اولین سال او به‌عنوان مالک چلسی بود، فکر می‌کنم آنها بیشتر از مجموعِ 9 تیم بعدی در جدول هزینه کردند. در تابستان دوم هم اوضاع به همین شکل بود. سرمایه‌گذاری بزرگی به شکلی انجام شد که پیش‌تر دیده نشده بود. 

آن زمان تازه به‌عنوان ژورنالیست شروع به کار کرده بودم و ساده‌انگارانه، ابعاد مسئله را درک نمی‌کردم. تنها فکر می‌کردم اوه، چقدر پول، خرید این بازیکنان هیجان‌انگیز است. کنار آن، کمی اکراه و شگفت‌زدگی بود که اینکه یک ثروتمند بیاید و ساختار موجود را به هم بزند، تا چه اندازه اخلاقی است؟ آن زمان درکی از مسئله‌ی sportswashing (شبیه به پول‌شویی - وقتی مالک یا دولتی، با هدف بهره‌برداری از پتانسیل ورزش، تلاش کند به هدفی دیگر و نامربوط به باشگاه برسد) نداشتیم و نمی‌دانستیم آبراموویچ چرا مشغول سرمایه‌گذاری است. 

سال 2003 مشغول تماشای بازی لیگ قهرمانان بین منچستریونایتد و رئال مادرید بود که گفت من عاشق این ورزشم، می‌خواهم بخشی از آن را داشته باشم! بیشتر که بررسی کنیم، متوجه می‌شویم آبراموویچ باشگاه چلسی را خرید تا برای غربی‌ها چهره‌ای شناخته‌شده شود و این‌طور در برابر پوتین از خود محافظت کند. او بعد شهروندی اسرائیل را به دست آورد که می‌شود گفت راه فرارش بود. فکر می‌کنم هیچ‌کس به این فکر نکرده بود که آیا مسئله عمق بیشتری نداشت؟ آیا تلاشی برای گره‌زدن پول روسی به جامعه‌ی غرب اروپایی نبود؟

به لحاظ تأثیر روی فوتبال، مقایسه چلسیِ آبراموویچ با آرسنال شایسته‌ی توجه است. همان زمان، آنها شروع به جابه‌جایی از هایبوری کرده بودند که ورزشگاه تاریخی‌شان بود. ورزشگاهی کوچک که امکانات محدودی داشت. متوجه شده بودند که برای رقابت با منچستریونایتد به نسخه‌ی خود از اولدترافورد نیاز درند که استادیومی مدرن بود و باعث می‌شد به لحاظ تجاری، شانس‌های بیشتری نصیب یوناید شودساخت ورزشگاه جدید، با هزینه‌ی سنگینی همراه شد. بازپرداخت وامی که برای ساخت ورزشگاه گرفته بودند، به توان آنها برای پرداخت رقم خرید بازیکن و دستمزد ستاره‌هایشان لطمه زد و این وضع، پس از انتقال به ورزشگاه جدید ادامه یافت. وقتی ورزشگاه آماده شد، دیگر مسئله‌ی اینکه باید پول به دست بیاورید تا موفق شوید، ایده‌ای قدیمی بود. حالا باید شوگرددی خود را از خارج پیدا می‌کردید. آبراموویچ روند جداکردن ثروت از موفقیت در زمین یا حتی کشاندن هوادار به استادیوم را شروع کرده بود

مالکان عرب در باشگاه‌های بزرگ اروپایی

به دلایلی متفاوت، نمی‌توان اسمی جز فاجعه روی این وضعیت گذاشت. برای مثال موردِ نیوکاسل که باشگاهی مفتخر و قدیمی است که بیش از 120 سال تاریخ پشت آن قرار دارد و نماینده مردم و شهر نیوکاسل است. حالا آنها زیر بار منت صندوق سرمایه‌گذاری سعودی هستند که در واقع مربوط به رهبران حکومت سعودی است. چه کسی می‌تواند با قاطعیت بگوید که اگر قیمت نفت افت کند، آنها با خود نمی‌گویند بیاییم از شر نیوکاسل خلاص شویم؟ در ادامه چه چیزی منتظر این باشگاه خواهد بود؟ 

دلیل آنها برای تملک باشگاه‌ها چیست؟ بردن مسابقات و جا‌م‌ها؟ ثروت‌اندوزی یا تبلیغ تصویری مدنظر خود از کشور سعودی در جامعه و فضای بازار غرب اروپا؟ اگر معتقدید که باشگاه فوتبال باید نماینده منطقه‌ی خود باشد، این یک بدعت است. 

بسیاری از طرفداران نیوکاسل از این وضع خوشحال هستند؛ اما به چلسی نگاه کنید و اینکه وقتی درگیر مسائل ژئوپلیتیک می‌شوید چه اتفاقی می‌تواند رخ دهد. مالک باشگاهتان ممکن است تحریم اقتصادی شوند یا واقعاً با خطر ورشکستگی روبرو شوید. در مورد چلسی، باشگاه توسط گروه سرمایه‌گذاری Clearlake (تأسیس 2006) و تاد بولی تصاحب شد و فکر نمی‌کنم تاکنون خوب عمل کرده باشند. 

در خصوص صندوق‌ها تأمین سرمایه هم همین مسئله وجود دارد - چیزی که سبب می‌شود مالکیت از اجتماعی که باشگاه در آن قرار گرفته، گرفته شود و چیز خطرناکی است. پنجاه یا شصت سال پیش که باشگاه‌ها توسط افراد متنفذ یا شرکت‌های بومی اداره می‌شدند؛ باز هم فردی که مالکیت را داشت، تا حدی وصل به اجتماعی بود که باشگاه به آن مربوط بود. این رویه دگرگون شد. 

مشکل بزرگ‌تر همان‌طور که پیش‌تر گفتم، این است که فوتبال غیرقابل‌کنترل است. اگر ثروتمندی خارجی یا دولتی پشتِ پیشنهاد برای خرید باشگاه باشند، چطور اتحادیه فوتبال، لیگ برتر یا یوفا قادر به کنترل موضوع هستند؟ وقتی کار به دعاوی حقوقی می‌رسد، سعودی‌ها می‌توانند بهترین وکلای جهان را استخدام و پرونده را مختومه کند. پرونده را برنده و برایتان جز ضرر نخواهد داشت. در چنین شرایطی، ارگان‌هایی که باید ساختار این بازی را شکل دهند، بی‌ارزش می‌شوند. 

الگو گرفتن از آلمان

(هواداران انگلیسی، به‌عنوان گزینه‌ی جایگزین همیشه به آلمان نگاه می‌کنند؛ اما با 10 سال قهرمانی پیاپی بایرن، مشخص نشده این سیستم درست کار نمی‌کند؟)

فکر نمی‌کنم [ایدئال پنداشتن سیستم آلمانی] اشتباه باشد؛ اما آنها به تصویر بزرگ‌تر نگاه نمی‌کنند. درک می‌کنم که چرا مدل آلمان جذاب است. آنها قانون 50+1 را دارند که به معنی مالکیت هواداران بر باشگاه است؛ البته استثناهایی مثل لورکوزن، وولفسبورگ و لایپزیش هم وجود دارد. بااین‌حال ایده‌ی اینکه هواداران حسی از تملک بر باشگاه خود را داشته باشند، به نظر هواداران انگلیسی بسیار جذاب می‌رسد. فرهنگ فوتبال آلمانی هم جذاب است. وقتی رنگ‌وبو و اتمسفر ورزشگاه‌های آلمانی را با استادیوم‌های لیگ برتری که این روزها آرام‌تر هستند مقایسه می‌کنید، متوجه می‌شوید که چه چیزی برای مردم جذاب است. قیمت بلیت بسیار پایین‌تر است. هواداران بیشتر در موضوعات سیاسی مثل هوموفوبیا یا حمایت از پناه‌جویان، ابراز نظر می‌کنند. 

بااین‌حال، حقیقت این است که بایرن‌مونیخ بیشتر و سریع‌تر از دیگران ثروت‌اندوزی می‌کند و چیزی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. بخشی از آن به‌خاطر این است که بایرن باشگاه موفق‌تری است و بخشی به‌خاطر این است که مونیخ شهری ثروتمند است که در آن انبوهی از اسپانسرها و سرمایه‌گذاران وجود دارد. سودی که بایرن به دست می‌آورد، حدود 70 درصد بیشتر از دورتموند است که دومین باشگاه ثروتمند آلمانی هستند

در چنین شرایطی، طبعاً بایرن برنده می‌شود. آنها قدرتی دارند که حتی می‌توانند رقبای خود را با خریدی بازیکنانشان، تضعیف کنند. تیم دورتموندی در زمان یورگن کلوپ در حالی با بایرن رقابت می‌کرد که سه بازیکن خود روبرت لواندوفسکی، ماریو گوتسه و متس هوملس را از دست داد و همگی به بایرن رفتند. تنها این نبود که بهترین بازیکنانشان را فروختند، آنها به تیم رقیب رفتند. 

وقتی به فوتبال آلمان نگاه می‌کنید، همچنان لیگی عالی را می‌بینید؛ اما بایرن بسیار مقتدر است و حسی از رقابت وجود ندارد. این، بخشی از جذابیت لیگ را می‌گیرد.

فرنچایز به جای باشگاه فوتبال در اروپا؟

(کلیشه می‌گوید آمریکایی‌ها به شکلی بی‌رحمانه‌تر از اروپایی‌ها، کاپیتالیسم را اجرا می‌کنند؛ اما در ورزش، به نظر برابری‌خواه‌تر از باشگاه‌های اروپایی می‌آیند)

موضع آن‌قدرها هم ساده نیست. بله، درآمد حق پخش در آمریکا به شکل برابرتری تقسیم می‌شود و سیستم درفت را دارید که تلاش دارد سیستم را عادلانه نگه دارد. بااین‌حال سیستمی غرق بدبینی و پول‌محور برای انجام کارها دارند؛ چون خبری از باشگاه‌های واقعی نیست - آنها فرنچایزهایی هستند که شبیه به کارتل‌ها عمل می‌کنند. کارتل پول در می‌آورد و در آن تقریباً امکان ندارد پول از دست بدهید، چون همه در یک سطح نگه داشته می‌شوند. حسی واقعی از تعلق به باشگاه در اجتماع مربوط به هر باشگاه وجود ندارد؛ چیزی که زیباییِ فوتبال در اروپا است. من طرفدار ساندرلند هستم. این باشگاه از جمعی از معلمان در دهه 1870 تأسیس شد. یک معلم به اسم جیمز آلن تیمی را سر هم کرد که گسترش یافت و ساندرلند امروزی شد. وقتی کارخانه‌های مهم این شهر را ترک کردند (مثلاً نیسان که کارخانه‌ی بزرگ خود در این شهر را تعطیل کرد)، ساندرلند هم به وضع امروز افتاد. این تیم نماد چیزی است که ساندرلند زمانی بود. سخت بتوان چنین چیزی را در یک فرنچایز تجسم کرد.  

می‌توان سیستم فرنچایز را به اروپا تحمیل کرد؟ بیاید بگوییم 32 فرنچایز در اروپا داریم - این همان تعدادی است که در NFL در آمریکا دارید. در این صورت دو فرنچایز را در منچستر و یکی را در لیورپول نمی‌گذارید. سه فرنچایز نصیب لندن و دو تا راهی میلان نمی‌شوند. بااین‌حال، رقابت بین لیورپول و تیم‌های منچستری یا دو تیم میلانی چیزی است که فوتبال اروپا به آن شناخته می‌شود و منبع درآمد است. 

جیانی اینفانتینو، رئیس فیفا، ایده‌ی سوپرلیگ آفریقا را مطرح کرده ست. در آفریقا می‌شود چنین کاری انجام داد؛ چون آنها نیازمند سرمایه‌گذاری هستند و سیستم باشگاه‌داری آنها شامل پول کمتر و ساختار ضعیف‌تری است، هرچند که جام باشگاه‌های آفریقا از دهه 1960 در جریان است. ایده‌ی اینفانتینو این است که سیستمی بسته با 20 باشگاه داشته باشید که درآمد را تقسیم کنند. بااین‌حال یک مشکل بزرگ وجود دارد: آن بیست فرنچایز را کجا قرار می‌دهید؟ به‌جای باشگاه‌های فعلی؟ چطور در قاهره یکی از بین الاهلی و زمالک را می‌توانید انتخاب کنید؟ یا در کازابلانکا، بین راجا و ویداد؟ این دربی‌ها، جز بزرگ‌ترین امتیازات فوتبال آفریقا هستند و از دست دادن آنها، از دست دادن چیزی است که مردم دوست دارند. همین مشکل در آفریقای جنوبی هم هست. اگر فرنچایز در این قاره وجود داشته باشد، چطور می‌توانید همزمان ریورپلاته و بوکاجونیورز را داشته باشید یا تنها یکی از آنها را؟ 

این مشکلی است که فوتبال آمریکا دارد. اجازه داده نمی‌شود که رقابت‌های واقعی که چیزی فراتر از فوتبال و زمین چمن هستند، رشد کنند. می‌توانید رقابت بین نیویورک و بوستون به وجود بیاورید؛ اما هرگز چیزی غریزی و عمیق مانند رقابت لیورپول و منچستریونایتد نخواهید داشت. این باعث می‌شود که نتوانید به لحاظ فروش [بلیت، حق پخش، تبلیغات و...] رشد کنید. 

اخبار داغ

جولیا رابرتز فتح لیگ قهرمانان اروپا را به گواردیولا تبریک گفت استوری وریا غفوری؛ آوارگی را به جانم خریدم که فارغ بمیرم! + عکس جلوگیری از گلزنی با دست؛ داویده فارائونی در نقش لوییس سوارز / عکس اخاذی کانال بی هویت تلگرامی از بازیکن ملی پوش؛ پول ندهی اذیتت می کنیم! برای اولین بار در بیست سال اخیر، خبری از مسی و رونالدو در لیگ قهرمانان نیست

منبع: طرفداری

کلیدواژه: آفریقای جنوبی مسابقات اروپایی لیگ قهرمانان سرمایه گذاری داشته باشید فکر نمی کنم جام جهانی بااین حال باشگاه ها لیگ برتر آن زمان بزرگ تر مسئله ی ی بزرگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۶۰۷۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خلق یک جام با حذف استقلال و پرسپولیس!

به گزارش همشهری‌آنلاین، شاید حذف پرسپولیس و استقلال از جام‌حذفی باعث تأسف هواداران این دو تیم شده و کمی هم از وزن این تورنمنت کاسته باشد اما دست‌کم از یک منظر باید خدا را بابت این اتفاق شکر کنیم. چرا؟ اینکه بالاخره فصل آینده یک بازی سوپرجام خواهیم داشت! با توجه به اینکه به‌احتمال بسیار زیاد قهرمان لیگ برتر یکی از ۲تیم پرسپولیس یا استقلال است، طبیعتا امسال یک تیم نمی‌تواند به‌طور همزمان فاتح لیگ و حذفی شود.

در قانون بسیار عجیب و منحصربه‌فردی که مدیران فوتبال ایران تصویب کرده‌اند، اگر تیمی دبل کند به‌طور خودکار سوپرجام را هم خواهد برد؛ مثل شرایطی که فصل گذشته برای پرسپولیس به‌وجود آمد. حالا اما آقایان ناچار هستند برخلاف میل باطنی سوپرجام را برگزار کنند. شرمنده دیگر!

کد خبر 848884 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها ویژه ورزشی لیگ برتر فوتبال ایران جام حذفی فوتبال باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس

دیگر خبرها

  • جسد مارادونا را از قبر بیرون می‌کشند + جزئیات | دست از سر مرده مارادونا هم بر نمی‌دارند!
  • حکم فدراسیون در مورد هوادار جنجالی سپاهان!
  • نتایج بازی‌های فوتبال جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • سرخپوشان با توپ فوتبال گلف بازی کردند
  • نکوداشت پیشکسوتان فوتبال استان کرمان
  • مسی بازیکن ماه لیگ برتر آمریکا شد
  • 10 موقعیت گل از دست رفته گل باورنکردنی ستارگان فوتبال در لیگ برتر انگلیس / فیلم
  • خلق یک جام با حذف استقلال و پرسپولیس!
  • دیدار تیم های فوتبال تراکتور و استقلال
  • دیدار تیم‌های فوتبال ذوب آهن و نساجی